روشنی - سهراب شیفته
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : سه شنبه 92/4/25 | 10:0 عصر | نویسنده : sohrabeh sohrabdoost

 

روشنی،من،گل،آب
دومین شعر از دفتر «حجم سبز» :

ابری نیست .
بادی نیست‌.


می نشینم لب حوض‌:
گردش ماهی ها ، روشنی ، من ، گل ، آب‌.
پاکی خوشه زیست‌.

مادرم ریحان می چیند.
نان و ریحان و پنیر ، آسمانی بی ابر ، اطلسی هایی تر.
رستگاری نزدیک : لای گل های حیاط‌.

نور در کاسه مس ، چه نوازش ها می ریزد!
نردبان از سر دیوار بلند ، صبح را روی زمین می آرد.
پشت لبخندی پنهان هر چیز.
روزنی دارد دیوار زمان ، که از آن ، چهره من پیداست‌.
چیزهایی هست ، که نمی دانم‌.
می دانم ، سبزه ای را بکنم خواهم مرد.
می روم بالا تا اوج ، من پر از بال و پرم‌.
راه می بینم در ظلمت ، من پر از فانوسم‌.
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت‌.


پرم از راه ، از پل ، از رود ، از موج‌.
پرم از سایه برگی در آب‌:
چه درونم تنهاست‌.

 









  • شمیران کوه
  • موج سوار
  • کارت شارژ همراه اول
  • پیچک